تحولات لبنان و فلسطین

داشتن بادیگارد و محافظ در میان شخصیت‌های سیاسی امری متداول است. این مسئله بویژه در بین هنرمندان هالیوودی هم معمول است اما چند سالی است که میان هنرمندان ایرانی هم باب شده است. حضور بازیگران مختلف، از مشهورترها گرفته تا بازیگران درجه چندم، به همراه چند محافظ تنومند در محافل عمومی و برنامه‌های ویژه نگاه‌های بسیاری را به خود جلب می‌کند و این روزها دیگر دیدن چنین صحنه‌هایی برای مردم هم عادی شده است.

بادیگارد می‌گیرند چون تشنه توجهند

قدس آنلاین- داشتن بادیگارد و محافظ در میان شخصیت‌های سیاسی امری متداول است. این مسئله بویژه در بین هنرمندان هالیوودی هم معمول است اما چند سالی است که میان هنرمندان ایرانی هم باب شده است. حضور بازیگران مختلف، از مشهورترها گرفته تا بازیگران درجه چندم، به همراه چند محافظ تنومند در محافل عمومی و برنامه‌های ویژه نگاه‌های بسیاری را به خود جلب می‌کند و این روزها دیگر دیدن چنین صحنه‌هایی برای مردم هم عادی شده است.  

با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت سایت‌های بسیاری را می‌توان یافت که خدمات متنوعی را با قیمت‌های مختلف جهت استخدام محافظ ارائه می‌دهند و بازار کار آن‌ها هم حسابی داغ است.

اما همچنان این سؤال به قوت خود باقی است که نیاز به چنین تشکیلاتی از کجا می‌آید و چرا برخی بازیگران بادیگارد دارند و بدون آن‌ها قدم از قدم برنمی‌دارند اما در مقابل برخی دیگر که از شهرت و جایگاه بالاتری برخوردارند، خودشان به‌تنهایی به مراسم مختلف می‌روند. این مسئله را از نگاه امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس، بررسی کردیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای دکتر! چرا برخی بازیگران برای خودشان بادیگارد استخدام می‌کنند و چه چیزی باعث می‌شود چنین نیازی را حس کنند؟

به نظرم باید این مسئله را از جنبه فردی بررسی کرد. در وهله اول این افراد می‌خواهند اهمیت خودشان را در جامعه هنری نشان بدهند و بگویند ما آن‌قدر مهم هستیم که مانند هنرمندان مطرحی همچون الویس پریسلی و مایکل جکسون بادیگارد داریم و جایگاه‌مان چنان بالا رفته و مورد توجه هستیم که ممکن است عده‌ای از مخالفان ما به ما حمله کنند و به همین دلیل بادیگارد و محافظ داریم. ضمناً آن‌ها به دنبال این هستند تا از نظر اجتماعی سطح و جایگاه خودشان را ارتقا دهند. نسل جوان هم چون ذهنیت حسی و مادی دارد و با اغلب مسائل احساساتی برخورد می‌کند، تحت تأثیر این فرآیند قرار می‌گیرد و فکر می‌کند طرف بسیار مهم و مورد توجه است.

بنابراین این‌ها به دنبال کسب پایگاه اجتماعی هستند. پایگاه اجتماعی آنجایی است که فرد به لحاظ موقعیت در جامعه قرار می‌گیرد و به‌اصطلاح ارزش و اعتباری است که یک جامعه به فرد می‌دهد. چون کسب جایگاه و اعتبار یکی از فاکتورهای مهم کسب پایگاه اجتماعی است، این افراد دنبال این داستان هستند که با این توجیه خودشان را در جامعه مهم جلوه بدهند و امتیازاتی کسب کنند. البته قبل از انقلاب هم این مسئله شروع شده بود اما اکنون بیشتر شده است.

واقعاً خطری این افراد را تهدید می‌کند؟

دقیقاً موضوع همین‌جاست. به نظرم جامعه ما امن‌تر از آن است که خطری برای این افراد وجود داشته باشد. حتی بسیاری از بزرگان سیاسی و دولتی ما خودشان را نیازمند بادیگارد نمی‌دانند چون در منطقه امنی زندگی می‌کنند و به‌راحتی رفت و آمد می‌نمایند. موضوع این است که این افراد دنبال تلقین وجهه و کسب امتیاز هستند. یک هنرمند نیازمند وجهه اجتماعی است و اینکه می‌گویند در خطر هستند، بیشتر یک توهم و خیال‌بافی است.

حضور بازیگران با محافظ‌های شخصی ناخودآگاه فاصله‌ای میان مردم و هنرمند ایجاد می‌کند. این مسئله چه تأثیر و پیامدی بر فضای اجتماعی و ارتباط میان مردم و هنرمندان خواهد داشت؟

قطعاً فاصله ای میان این ۲ گروه ایجاد می‌شود اما اول باید ببینیم طرفداران این افراد چه کسانی هستند؛ مجموعه‌ای از جوانان کم سن و سال که تحت تأثیر این وضعیت قرار می‌گیرند. البته باید بگویم آن هنرمند دیگر هنرمند اجتماعی نیست. هنرمند واقعی در میان مردم زیست می‌کند. بد نیست اشاره‌ای داشته باشم به انواع هنر. ما ۲ نوع هنر داریم: هنر عوام و هنر خواص. هنر عوام از درون مردم می‌جوشد و بر دل آن‌ها می‌نشیند. در هنر خواص مردم آن را از خودشان نمی‌دانند. به طور مثال اگر تختی کشتی‌گیر مردمی است، به این دلیل است که در میان مردم زندگی کرده است. اما در مورد گروهی که خودشان را از مردم جدا می‌کنند، این فاصله ایجادشده باعث می‌شود مردم حس کنند که این هنرمندان از خودشان نیستند و از آن‌ها دور می‌شوند.

اگر هنرمند بخواهد بر دل مردم بنشیند باید اجتماعی باشد نه مادی. چنین هنرمندی باید از بینش اجتماعی برخوردار و در طرز تفکر و نگرش مخاطبان خودش مؤثر باشد. هنرمند باید هنرش در خدمت جامعه باشد نه در خدمت پول و مادیات. شعرایی همچون فردوسی، ناصرخسرو، نیما، اخوان ثالث و... هنرمند اجتماعی هستند و شعرشان در خدمت جامعه است. بنابراین هنرمندان امروزی هم اگر می‌خواهند هنرشان از منظر جامعه‌شناسی دوام بیاورد و ماندگار باشد و در جامعه قدر و منزلت داشته باشند، باید بین خود و مردم فاصله ایجاد نکنند.

چقدر فضای هنری معاصر را قائل به این بینش اجتماعی می‌دانید؟

هنری ماندگار است که اجتماعی باشد و در طرز تفکر، بینش، رفتار و واقعیت‌های اجتماعی اثر داشته باشد. هنری اصیل و ماندنی است که به جلوه‌هایی از مسائل اساسی، نیازهای ژرف و آرمان‌های عظیم جامعه خود متکی باشد و بتواند رهاوردهای ارزشمندی را به ارمغان آورد. بنابراین هنری که فقط به تفریح و التذاذ توجه می‌کند، هنر نیست بلکه رویدادی مادی است که برای پول کار می‌کند. ما هنرمندان اجتماعی بسیاری داریم که با شعر، فیلم و آوازشان جامعه را به حرکت درآورده و جنبش ایجاد کرده‌اند. به نظرم هنرمندانی که از روشنفکری و بیداری اجتماعی بهره‌مندند، در بیداری اجتماعی هم می‌کوشند. متأسفانه ما هنرمند اجتماعی کم داریم چون جهان، جهان مادی است و اغلب افراد هم به این سمت کشیده می‌شوند. شاعرانی مانند ناصرخسرو، فردوسی و رودکی شاعران اجتماعی هستند. اگر شعر برای جامعه و مردم باشد، ارزشمند است و ماندگار می‌شود. تعداد انگشت‌شماری هستند که از جانشان گذشتند و شعر سرودند و خواندند. هنری که اعتراض اجتماعی نداشته باشد و به جامعه پیام و رهنمون ندهد، هنر کارآمدی نیست. متأسفانه هنر امروز مبتذل است و فقط به خاطر لذایذ آنی شکل گرفته تا مردم را از حال خودشان غافل کند. امیدوارم این جنس هنرمندان ما به سوی جامعه برگردند، برای جامعه تلاش کنند و در خدمت جامعه باشند زیرا هنرمندانی که دغدغه جامعه ندارند باید در آینده پاسخگو باشند.  

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.